زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
پابه پای من و دل، عرش عزا میگیرد مـیکـشـم آه و دل آیــنـههـا مـیگــیـرد بر دلم، حسرت یک بوسه و میدیدم از او بوسههـا تـیـر جـدا، نـیزه جدا میگیرد چه کـنـم وقـت تـمـاشـای تـنِ پـامـالـش دست اشک آمده و چـشم مرا میگـیرد سر زانـو کـمکـم کـرد که کم کم برسم روضۀ مرگ من اینجاست که پا میگیرد یک عـبا دارم و یک دشت گل پاشـیده مگر این باغ در این باغچه جا میگیرد؟ آخرین لحظه صدایش جگرم را سوزاند دلـم از خــاطــرۀ یـا ابــتــا مـیگـیــرد پهلویش زخم شده، سینۀ او مجروح است این هم ارثیست که از مادر ما میگیرد |